تفسیر موضوعی قران
به وبلاگ من خوش آمدید

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان تفسیر موضوعی قران و آدرس tafsiremozueghoran.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.







نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار مطالب

کل مطالب : 10
کل نظرات : 0

آمار کاربران

افراد آنلاین : 1
تعداد اعضا : 0

کاربران آنلاین


آمار بازدید

بازدید امروز : 6
باردید دیروز : 0
بازدید هفته : 6
بازدید ماه : 6
بازدید سال : 6
بازدید کلی : 180
ارائه‌ی رسم الخط جدید، چه ضرورتی دارد؟

 

طرح سؤال: هر کار بزرگی نیازمند انگیزه‌ی بزرگی است. چه انگیزه‌ای از انجام چنین کار بزرگی در ارائه‌ی رسم الخط جدید داشته‌اید؟

جواب: جامعه‌ی کنونی مسلمین در رابطه با قرآن، با این واقعیت روبروست که تکامل خط، تلاوت قرآن را برای عرب‌های معاصر، دشوار ساخته، چه رسد به فارسی‌زبانان. این مشکل را به یکی از دو صورت می‌توان چاره کرد؛

اول: تمام مسلمانان را با خط تکامل‌نیافته آشنا سازیم.

دوم: قرآن کریم را با خط تکامل‌یافته بنویسیم.

این قضیه را می‌توان به مشکل نابینایان تشبیه کرد. افراد نابینا برای تلاوت قرآن کریم، دو چاره بیشتر ندارند:

اول: چشمشان بینا شود.

دوم: قرآن کریم به خطی که آنان می‌توانند بخوانند (بریل) نوشته شود.

به نظر می‌رسد به همان مقدار که بینا کردن چشم نابینایان برای تلاوت قرآن، راه حلی دست‌نیافتنی است؛ آشنا کردن آحاد جامعه‌ی اسلامی با خط تکامل‌نیافته نیز دست‌نیافتنی باشد.

به همین ضرورت، راه دوم برگزیده شد. یعنی همچنان که قرآنی با خط بریل نوشته شده تا نابینایان هم بتوانند قرآن را تلاوت کنند، قرآنی با خط آشنا و دور از زوائد، نگارش یافت تا عموم مسلمانان بتوانند قرآن را به «راحتی» و «درستی» تلاوت کنند.

تعداد بازدید از این مطلب: 2
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نظرات شما درباره رسم الخط حاج فردوسی

تعداد بازدید از این مطلب: 0
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نرم‌افزار «رهبر معنوی»، نشر آثار تربیتی «حاج فردوسی» منتشر شد.

مژده‌ای به:

علاقه‌مندان به تکامل فردی؛

مشتاقان کمال واقعی؛

جویندگان سعادت ابدی؛

سالکان وادی سیر و سلوک؛

تشنگان معارف ناب اسلامی؛

خستگان صحراهای حیرت؛

پیکارکنندگان با نفس امّاره؛

لطمه‌خوردگان از وساوس شیطان؛

محرومان از استاد اخلاق و عرفان؛

نرم‌افزار «رهبر معنوی»، نشر آثار تربیتی «حاج فردوسی» منتشر شد.

 

لینک دانلود از سایت:

http://menhajapp.ir

 

تعداد بازدید از این مطلب: 5
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


بحث فقهی استدلالی درباره‌ی شهادت ثالثه

 

بسم الله الرحمن الرحیم

در مورد شهادت ثالثه در اذان و اقامه باید دانست که از مسلمّات فقه امامیه این است که عبادات توقیفیﺍند و هیچ کس مجاز نیست به آنها چیزی را اضافه و یا از آنها کم کند و همگی فقهاء قائل به حرمت عمل عمر در زیاد کردن (الصلاه خیر من النوم) و حذف (حی علی خیر العمل) از اذان هستند. در خصوص شهادت ثالثه نیز شیخ صدوق قدس سره از متقدمین و سید محسن امین عاملی(ره) از متاخرین تصریح به حرمت آن نموده اند.
کیفیت اذان و اقامه از مسائلی است که مسلمانان (چه شیعه و چه سنی) بر آن اتفاق و اجماع دارند و هیچ کس بجز عمر با این مساله مخالفت نکرده است آنجا که ( حی علی خیر العمل ) را حذف و (الصلاه خیر من النوم) را در اذان صبح اضافه کرد. از دیدگاه شیعه این عمل بدعت و حرام است و این را از مثالب عمر و بدعتهای او ذکر می‌کنند. شوکانی (که خود از علمای عامه است) از امیرالمومنین علیه السلام نقل می‌کند که ایشان از (الصلاه خیر من النوم ) و زیاد کردن به اذان نهی کردند آنجا که فرمود: (در اذان چیزی را اضافه نکنید که از او نیست) (۱) و اذان شیعه از زمان پیامبر(ص) تا بعد از زمان ائمه علیهم السلام اذان (حی علی خیر العمل) بوده است و تاریخ به آن مطلب شهادت می‌دهد.
حتی در زمان شیخ صدوق علیه الرحمه شهادت ثالثه در اذان معروف نبوده است بلکه از مفوّضه (۲) حکایت شده است که در اذان این چنین اضافه کرده اند: (محمّد وآل محمّد خیر البریه و اشهد انّ علیاً ولی الله) (۳)
در البدایه و النهایه در ضمن وقایع سال ۵۷۰ نقل شده است که هنگامی که دمشق کاملاً به تصرف صلاح الدین در آمد با سرعت به جانب حلب رفت و بر کوه جوشن جای گرفت. سپس اهل حلب را برای اجتماع در میدان باب العراق فراخوانده شدند و آنها هم در آن محل اجتماع کردند پسر ملک نورالدین آنها را به جنگ با صلاح الدین فرا خوانده است، اهل آن سرزمین لزوم اطاعتش را پذیرفتند و روافض شرط کردند که دوباره در اذان عبارت (حّی علی خیر العمل) گفته شود و در بازارها همین اذان گفته شود، این خواسته را قبول کردند پس در مسجد جامع و سایر نقاط آن سرزمین به همین صورت اذان گفتند.) (۴)
و حلبی روایت کرده است که اذان به (حّی علی خیر العمل) در زمان آل بویه در اذان شیعه بود، تا اینکه سلجوقیان حکومت را بدست گرفتند و شیعه را ملزم به ترک آن کردن و مؤذن آنها را مجبور کردند که در اذان صبح بعد از (حّی علی الفلاح ) دوبار بگوید (الصلاه خیر من النوم) (۵)،
در زمان علامهﻱ حلّی(ره) سلطان خدابنده بعد از آنکه به دست علامه حلی(ره) شیعه شد امر کرد که اذان شیعه گفته شود که همان اذان (حّی علی خیر العمل ) است (۶).
از نظر علامه آیه الله سید محسن امین عاملی(ره) رواج شهادت ثالثه در بین شیعیان از زمان دولت صفویه (و نه قبل از آن) بوده است. همچنین علامه شوشتری (ره) در النجعه متذکر شده است که زیاد کردن شهادت ثالثه از سوی مفوِضه در زمان شیخ صدوق(ره) فقط در اذان بوده و زیاد کردن آن در اقامه در زمانهای اخیر صورت گرفته است. (۷)
علمای شیعه (در گذشته و حال) بر این مطلب متفق هستند که شهادت ثالثه جزء اذان و اقامه نیست بلکه از زیادات خارج از اذان و اقامه است. و بنابراین ما نیازی به استدلال بر کیفیت اذان و اقامه نداریم چرا که این مساله، در نزد شیعه و بلکه اهل سنت امری واضح است و تنها مخالف عمر است و نیز کسانی که از روی تعصب و دوری گزیدن از سنت رسول (ص) از او پیروی کرده اند. شهید اول و ثانی در اللمعه و شرح آن چنین می‌گویند: «ولا یجوز اعتقاد شرعیه غیر هذه الفصول فی الاذان و الاقامه کالشهاده بالولایه لعلی علیه السلام و انّ محمّد و آله خیرالبریه او خیرالبشر و ان کان الواقع کذلک، فما کلّ واقع حقّاً یجوز ادخاله فی العبادات الموظفه شرعاً المحدوده من الله تعالی فیکون ادخال ذلک بدعه و تشریعاً کما لو زاد فی الصلاه رکعه او تشهّداً او نحو ذلک، و بالجمله فذلک من احکام الایمان لا من فصول الاذان، قال الصدوق: انّ ذلک من وضع المفوّضه و هم طائفه من الغلاه» (۸)
کلام را با بحث درباره ذکر شهادت ثالثه در اذان و اقامه بدون نیت جزئیت آن، پی می‌گیریم:
روایات وارده در حرمت ابتداع و احداث به روشنی ظهور در بدعت در عمل دارند، همانگونه که تفسیر «بدعه» در لعنت «زیاده و احداث» (در دین) است. پس حتّی اگر موذن قصد جزئیت شهادت ثالثه را نداشته باشد وآن را بگوید صدق می‌کند که او اضافه‌ای کرده که در آن نیست و اینکه چیزی را که در اذان نیست در آن به وجود آورده و ابداع کرده است.
پس صرف اضافه کردن به اذان از مصادیق بدعت است. و به همین دلیل است که علماء به حرمت تثویب (گفتن الصلاه خیر من النوم) فتوا داده اند و وقتی نگذاشته اند بین حالتی که گوینده قصد جزئیت داشته باشد و یا نداشته باشد. مضافاً به اینکه جزئّیت عملاً حاصل می‌شود.
آیت الله العظمی مکارم شیرازی (دام ظّله) در رساله‌ی توضیح المسائل و در تعلیقه‌ی (العروه الوثقی) در مورد کسی که می‌خواهد شهادت ثالثه را بگوید این عمل را در صورتی جائز دانسته که به صورتی گفته شود که جزء اذان نبودنش واضح و روشن باشد و بدون رعایت این شرط، حرام است.
دلیل فتوای ایشان این است که این زیادت از مصادیق زیادت در دین است.
شیخ صدوق(ره) نیز اینگونه بر حرمت آن استدلال می‌کند که اضافه کردن آن در روایات وارد نشده و مفوّضه (لعنهم الله) آن را زیاد کرده اند و در مورد آن روایاتی را جعل نموده اند. او بعد از نقل بعضی از اخبار کیفیت اذان می‌گوید:
«هذا هوالاذان الصحیح لایزاد فیه ولا ینقص منه، والمفوّضه لعنهم الله قد وضعوا اخباراً زادوا بها فی الاذان (محّمد و آل محّمد خیر البریه مرتین و فی بعض روایاتهم بعد اشهد ان محمداً رسول الله (ص) (اشهد ان علیاً ولی الله) مرتین و منهم من روی بدل ذلک (اشهد ان علیاً امیر المؤمنین حقاً) مرتین. ولا شک ان علیاً(ع) ولی الله و انه امیر المؤمنین حقاً و ان محمداً و اله خیر البریه و لکن ذلک لیس من اصل الاذان و انما ذکرت ذلک لیعرف بهذه الزیاده المتهمون بالتفویض المدلسون انفسهم فی جملتنا.» (۹)
شاید شیخ صدوق(ره) در این کلام اشاره به روایتی دارد که در کتاب (السلافه فی امر الخلافه) (که کتابی است غیر معروف) نوشته‌ی (مراغی مصری) نقل شده. در آن کتاب بدون ذکر سند نقل کرده اند که ابوذر(ره) و سلمان(ره) در اذان، (اشهد ان علیاً ولی الله) اضافه می‌کرده اند. بعضی از عوام به این روایت برای اثبات استحباب شهادت ثالثه در اذان تمسک کرده اند در حالی که حتی اگر سند آن صحیح و از کتاب معتبری بود عمل به آن به دلیل شهادت شیخ صدوق (ره) به جعل امثال این روایت جایز نبود چراکه شرط حجیت روایت بنا بر رأی مشهور وثوق به آن است همان گونه که شیخ انصاری (ره) و غیر او قائل به این مطلب اند و بعد از شهادت شیخ صدوق(ره) به جعل و وضع موثوقیتی به امثال این روایت وجود نخواهد داشت.
علاوه بر اینها اساساً این روایت مرسل و بسیار ضعیف است و با مسلّمات و روایات معتبره در تعارض بوده و احدی ازمتقّدمین و متأخّرین طبق آن فتوا نداده اند. پس این روایت علاوه بر ضعف سندی، معرض عنها هم است.
شیخ الطائفه طوسی که تمام روایات حتّی روایات ضعیفه را در کتاب التهذیب و الاستبصار جمع کرده است تصریح کرد که امثال این خبر از شواذ اخبار بوده و مورد تکیه و اعتماد نیست، او در المسبوط و التهذیب میگوید : «فأما قول اشهد اّن علیاً امیر المؤمنین و محمد و آل محمد خیر ا لبریه علی ما ورد فی شواذ الاخبار فلیس بمعول علیه فی الاذان فلو فعله الانسان یأثم» (۱۰).
و در الاستبصار می‌گوید : «و من فعله کان مخطئاً» (۱۱).
ائمه(ع) مارا به ترک شاذّ و نادر (۱۲) امر کرده‌اند همانگونه که در مقبولهﯼ عمر بن حنظله و غیر آن.
و تازه این در صورتی است که ما این روایات را از شواذ روایات بدانیم (آن اخباری که کذب بودن و صدق بودن شان معلوم نیست امّا علما از آنها اعراض کرده و آنها را ترک نموده اند) در حالی که شیخ صدوق شهادت به جعل و کذب این روایات داده است پس این حدیث بالمرّه از حجّیت ساقط است.
و اما بنا بر حجّیت خبر الثقه (همان گونه که نظر محقق خوئی (ره) بر آن است) مسأله روشن تر است چرا که خبر السلافه خبر ثقه نیست اگر معارضی نداشته باشد و حال آنکه بدیهیات و مسلمّات معارض آن هستند.
و اما مقتضای قاعده اولیه (برفرض شک در استحباب زیاده کردن شهادت ثالثه و حرمت آن) حرمت است چرا که اصل در عبادات، توقیفی بودن آنهاست.
بعضی قائل شده اند که احادیث «من بلغ» مثل خبر السلافه را شامل می‌شود، جواب آن است که بر فرض تمام بودن اخبار من بلغ، ما نحن فیه را شامل نمی شود چرا که مورد ما از مواردی است که خبر، شاذ است و ادلّه حکم به لزوم طرح آن می‌کنند زیرا نسبت بین اخبار من بلغ و مقبوله عمر بن حنظله (که دلالت بر طرح خبر شاذ می‌کند) عموم و خصوص مطلق است، پس خاص (که مقبوله است) بر عام (اخبار من بلغ که شامل تمام اخبار صحیح و مشهوره و شاذ می‌شود بنا بر رأی معروف) مقدم می‌شود.
این بر فرض شامل بودن اخبار من بلغ بر ما نحن فیه است امّا شهید صدر (ره) از محقق خوئی (ره) نقل کرده که اخبار من بلغ امثال ما نحن فیه را شامل نمی شود و این نظر را به مشهور نسبت داده است.(به تقریر شهید صدر(ره) مراجعه شود) (۱۳).
این در صورتی است که به دلالت اخبار من بلغ قائل باشیم و اما اگر به دلالتشان و به اطلاقشان قائل نشویم که همین نظر هم صحیح است چرا که این اخبار در مقام بیان تسامح به سند خبر و مشروعیت چیزی که مشروعیتش ثابت نشده نیستند و اطلاقی نسبت به هر خبری اگر هم از کاذب نقل شده باشد و شاذ باشد ندارد و نیز اطلاقی نسبت به عملی اگر چه غیر مشروع و یا مشکوک المشروعیه باشد (همچون ما نحن فیه) ندارد بلکه در مقام بیان تسامح به اعطای ثواب هستند بعد از فرض مشروعیت و صحّت عمل.
و اما در مورد آنچه در بعضی از جزوه‌ها آمده که به مطلوبیت ذکر امیرالمؤمنین (ع) که ذکرش عبادت است استدلال شده و یا به مرسله‌ی الاحتجاج که در آن چنین آمده: (من قال لا إله إلّا الله محّمد رسول الله (ع) فلیقل علی ولی الله) باید گفت که این عمومات و اطلاقات ما نحن فیه (استحباب زیاده در اذان) را شامل نمی شود چرا که نسبت میان ما نحن فیه و آن ها، نسبت مطلق و مقید است و در اینگونه موارد، مقید بر مطلق مقّدم می‌شود. این در صورتی است که اطلاق آنها را بپذیریم در حالی که آنها اولاً در مقام بیان نیستند و ثانیاً از ما نحن فیه انصراف دارند (همانگونه که این مطلب برای کسی که به اسلوب‌های کلام ومحاوره مسلط است واضح است) چرا که ذکر علی(ع) عبادت است. در بیان استحباب زیاده در اذان یا اقامه یا حمد یا سوره یا غیر اینها نیست بلکه تنها در مقام بیان این مطلب است که این عمل فی نفسه عبادت است. همچنین آنچه در مرسلهﯼ الاحتجاج آمده این است که ذکر علی(ع) به عنوان اولی مطلوبیت دارد و لا غیر، نه اینکه با زیاده کردن آن در اذان و اقامه و غیر آنها مطلوبیت دارد. پس آن دو اصلا ربطی به مانحن فیه ندارد و اجنبی هستند و به فرض دلالت داشتن، اعم مطلق هستند و ما نحن فیه (اینکه اذان عبادتی خاصه است که کیفیتی معین دارد که در دلیل خاص آمده است) اخص مطلق است و در نتیجه خاص بر عام مقدم می‌شود همانگونه که مقتضای جمع عرفی همین است و این امر جداً واضح است.
از همه‌ی اینها که بگذریم، در اینجا عنوانی ثانوی وجود دارد که باید به آن توجه کرد و آن اینکه اگر زیاده د راذان و اقامه بر فرض مشروعیت آن موجب وهن مذهب و اتهام پیروانش به انحراف و بدعت گذاری و مانع توجه میلیونها نفر گوش فرا دادن به ندای علمای مذهب و توجه به ائمه اهل البیت(ع) باشد (همانگونه که مرد مستبصر سید تیجانی حفظه الله آن را یاد آور شده است)، در این صورت آیا این زیاده به حسب فتوای مراجع تقلید و بر حسب موازین فقهیه شرعاً جایز است؟
علماء بارها و بارها تصریح کرده اند که هرچه موجب وهن مذهب و ضعفش باشد شرعاً حرام است. از ائمه اطهار(ع) روایت شده که فرموده اند «کونوا زیناً لنا و لاتکونوا شیناً علینا (۱۴)» و از صاحب الامر والزمان (روحی له الفداء) نیز روایت شده که: «قد آذانا جهلاء الشیعه و حمقاء هم و من دینه جناح البعوضه ارجح منه» (۱۵)
نتیجه آنکه اضافه در اذان و اقامه نه به عنوان اوّلی و نه به عنوان ثانوی و جهی شرعی ندارد. و هر مقاله‌ای که در مورد این موضوع نوشته شده است:
۱) یا ربطی به این مسأله که از فروع فقهیه است ندارد. همچون استدلال بر ولایت امیرالمؤمنین (ع) و اینکه آن حضرت (ع) احق به خلافت بودند از غیر شان و اینکه آیاتی در حق ایشان نازل شده و… اینها ربطی به مسأله مورد بحث (استحباب یا حرمت زیاده در عبادات) ندارد. ما منکر ولایت و امامت ایشان نیستیم (همانگونه که از استدلال مرحوم شیخ صدوق و شهید اوّل و شهید ثانی قدس الله اسرارهم دانستی)، بلکه ولایت ایشان و ولایت ائمه‌ی اطهار (ع) مقتضی حفظ آنها و امتثال اوامر ایشان و عدم تقدم بر آنها و عدم مخالفت با ایشان و نسبت دروغ ندادن به آنها و نیز نسبت ندادن آنچه موجب شین آنهاست. مالک از امیر المؤمنین (ع) نقل کرده که فرمود: (به اذان چیزی را که از آن نیست زیاد نکنید.)
۲) و یا اینکه استدلال شان از موازین علمی و قواعد اصولی و فقهی دور است. مانند استدلال بر بعید نبودن وجوب شهادت ثالثه در اذان به اینکه: شهادت ثالثه به شعار و رمز شیعه تبدیل شده است به صورتی که اگر کسی آن را در اذان نگوید خارج از تشیع شمرده می‌شود.
اشکالی که به این استدلال وارد است این است که این استدلال نوعی استحسان است و بطلان استحسان از بدیهیات مذهب است. مضافاً به اینکه تشیع چیزی بیش از اسلام نیست بلکه آن عین اسلام است. پس تشیع تعلقی و ربطی به امور غیر اسلامی ندارد و سایر مذاهب که از اسلام منحرف شده اند به خاطر اضافه کردن بعضی مسائل به اسلام است؛ مسائلی که در اسلام اصیل و حقیقی نیستند. این شیعه است که تمامی مسلمانان را به رجوع به کتاب و سنت و به تمسک به ثقلین (و نه جز آن) دعوت می‌کند.
دیدگاه علماء:
علمای شیعه همواره در برابر انحرافات ایستاده اند. به عنوان مثال علمای قهرمان قم در برابر داخل کردن شهادت رابعه (شهادت به عصمت حضرت زهرا ـ سلام الله علیها) در اذان ایستادند و حکم به بدعت بودن آن کردند. همانگونه که علمای نجف اشرف روشن کردن آتش و داخل شدن در آن به اسم عزای امام حسین (ع) را حرام و انحراف از اسلام و تشیع دانستند.
اما در خصوص شهادت ثالثه از آنجا که بیش از سه قرن بر این مسأله گذشته و در ذهن عوام رسوخ پیدا کرده است، تغییر آن و حل مشکلش آسان نیست. و بنا بر این حل این مشکل به مقدمه چینی‌ها و همکاری علماء و مراجع نیاز دارد. مضافاً (به وجود عده‌ای از عوامل دشمن برای محروم کردن هر کس که حقیقت را بیان کرده) و به همین دلیل است که علماء در برابر این مسأله جانب احتیاط را رعایت می‌کنند. به عنوان مثال بعضی از آنها می‌گویند شهادت ثالثه فی نفسه مستحب است. و معنی این فتوی این است که این شهادت نه در اذان بلکه در ذات خود مستحب است. و بعضی دیگر آن را در رساله خود جز اذان نشمرده و فقط گفته است که آن چه جزء اذان نیست (همانگونه که آیت الله العظمی سید کاظم یزدی در العروه الوثقی نوشته است و از پسرش نقل شده که قائل به تحریم آن بوده است). و بعضی دیگر (همچون آیت الله العظمی سید ابوالحسن اصفهانی در وسیله النجاه و امام خمینی در تحریر الوسیله و شهید صدر در الفتاوی الواضحه چاپ لبنان) اصلاً آن را ذکر نکرده اند و بعضی دیگر در رساله‌ی فارسی شان در مورد شهادت ثالثه در اذان گفته اند «خوب است» و این تعبیر، تعبیری فقهی نیست چرا که تعبیر فقهی دائر مدار استحباب و وجوب و جواز و حرمت و کراهت است و به کار بردن امثال این تعبیر ظهور در تقیه و احتیاط دارد و گرنه قول به استحسان از مذهب شیعه نیست بلکه از مبانی عامه است. البته بعضی از معاصرین تصریح به استحباب آن کرده اند ولکن از آنچه گذشت، معلوم شد که این قول از حق به دور و خلاف مذهب شیعه در طول تاریخ است و با توجه به این مطلب است که عده‌ای از علماء تصریح به حرمت آن کرده اند. همچنین بعضی از مراجع و بسیاری از علمای بزرگ را دیده ایم که در هنگام اقامهﯼ نماز شهادت ثالثه را نمی گویند.

 

والحمد لله رب العالمین
……………………………………………………………….
پی نوشتها:
۱ ـ نیل الاوطار ج۲ص۴۳
۲ ـ مفوضه: فرقه‌ای از غلات هستند قائلند که خداوند متعال خلق و رزق را به پیامبر و امامان(ع) واگذار کرده و این عقیده برخلاف قرآن کریم و روایات امامان(ع) و اجماع شیعه امامیه
۳ ـ من لا یحضره الفقیه ج/۱ ص۱۸۸ ج/۸۹۷
۴ ـ البدایه و النهایه جلد ۶ الجزء ۱۲/۳۰۹ فی أحداث سنه (۵۷۰)
۵ ـ البدایه و النهایه ۶/۷۳ أحداث سنه (۴۴۸).
۶ ـ روضات الجنات الخوانساری (العلامه الحلی)
۷ ـ النجعه کتاب الصلاه ج / ۱باب الاذان
۸ ـ الروضه البهیه فی شرح اللمعه الدمشقیه کتاب الصلاه الأذان
۹ ـ من لا یحضره الفقیه ج/۱ ص۱۸۸ ج/۸۹۷
۱۰ ـ المبسوط ج/۱ ص ۹۹ المطبعه الحیدریه و التهذیب ج/۲ص۵
۱۱ ـ الاستبصار ج/۱ ص۳۰۵ طهران ۱۳۹۰ هـ
۱۲ اخبار شاذ و نادر:روایاتی که مورد اعراض علمای شیعه واقع شده و طبق دستوری که در باب تعارض ادله این روایات هیچ حجیت شرعی ندارند و باید آن را طرح و رها کرد.
۱۳ ـ مباحث الاصول ،السید کاظم الحائری ج/۳ ص۵۴۵
۱۴ ـ بحار الانوار، ج۶۸، ص ۱۵۱
۱۵ ـ احتجاج الطبرسی، ج۲ ص۴۷۴، طبع مؤسسه الاعلمی

تعداد بازدید از این مطلب: 4
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


شب یلدا در ماه‌های عزا مانند محرم و صفر!

 

اگر شب یلدا در ماه‌های عزا مانند محرم و صفر افتاد، تکلیف چیست؟
جواب:
انجام واجبات و مستحبات، در همه‌ی ایام سال و ماه، خوب است و اثر مثبت در کمال و سعادت دارد؛ و انجام محرمات و مکروهات در همه‌ی ایام سال و ماه، بد است و اثر منفی در کمال و سعادت دارد. باید محتوای همه‌ی شب‌های سال (چه بلندترین و چه کوتاهترین شب باشد) را منهاجی کنید.

موفق باشید

تعداد بازدید از این مطلب: 4
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


آیا علاقه‌ی مفرط به عرفا و کراماتی که از آنها سرزده، عقلانی است؟

 

سؤال:
من از طریق خواندن زندگی‌نامه‌ی عرفا، شیفته‌ی آنها و کراماتشان شدم و عمیقاً به آنها ارادت پیدا کردم. می‌خواهم بدانم آیا این علاقه‌ی مفرط من به آنها و کراماتی که از آنها سرزده عقلانی هست یا نه؟
جواب:
علاقه و محبت ربطی به عقل ندارد. علاقه‌مندی را نمی‌شود با میزان عقل سنجید که کدام عشق و محبت، عقلایی است و کدامیک غیرعقلایی؛ ولی به شما و همه‌ی رفقای منهاجی هشدار می‌دهم که شیفتگی و دلبستگی، به هر چیز و هر کس، پیامدهای دنیوی و اخروی دارد. خیلی مواظب باشید به غیر خدای متعال و اولیای او یعنی «فقط» رسول معظم و ائمه‌ی طاهرین (علیهم‌السلام) دل نبندید. دوستدار و دعاگوی همه‌ی پاکان و خوبان عالم باشید و همه را دوست بدارید ولی دلبسته‌ی هیچیک نباشید. به همه علاقه داشته باشید ولی به هیچیک «علاقه‌ی مفرط» نداشته باشید. به این سخن گهربار استاد معظم حضرت ثامن الحجج (علیه‌السلام) به ریان بن شبیب توجه کنید:
«یا ابْنَ شَبِیبٍ إِنْ سَرَّک أَنْ تَکونَ مَعَنَا فِی الدَّرَجَاتِ الْعُلَى مِنَ الْجِنَانِ فَاحْزَنْ لِحُزْنِنَا وَ افْرَحْ لِفَرَحِنَا وَ عَلَیک بِوَلَایتِنَا فَلَوْ أَنَّ رَجُلًا أَحَبَّ حَجَراً لَحَشَرَهُ اللَّهُ مَعَهُ یوْمَ الْقِیامَهِ»
ترجمه: ای پسر شبیب اگر خوشحال می‌شوی که با ما در درجات عالیه باشی، برای غم ما غمگین و برای شادی ما شاد باش و بر تو باد به ولایت ما که اگر مردی سنگی را دوست داشته باشد، حتماً خدا او را روز قیامت با آن سنگ محشور خواهد کرد. (إقبال ‏الأعمال/۵۴۴؛ الأمالی ‏شیخ صدوق/۱۲۹؛ عیون‏أخبار الرضا(ع)/۱/۲۹۹؛ وسائل ‏الشیعه/۱۴/۵۰۲)
می فرمایند:‌ اگر سنگی را دوست بداری،‌ حتماً روز قیامت با آن سنگ محشور خواهی شد.
با این توضیحات از شما می‌پرسم، چرا باید به کسی یا چیزی دل ببندیم و علاقه‌ی مفرط داشته باشیم که از طرف خدای متعال، سند قطعی بر محبوبیت و عالی بودن درجه‌اش نداریم؟! مگر خدای متعال در قرآن کریم نفرموده است: «وَ الَّذینَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لله‏» (بقره/۱۶۵) یعنی مؤمنین،‌ شدیدترین محبت‌ها را اختصاص به خداوند می‌دهند؟
اگر بگویید من دلباخته‌ی شخص نیستم بلکه دلباخته‌ی کرامت هستم، عرض می‌کنم که دلباختگی به کرامات،‌ یکی از درّه‌های خطرناک و پرتگاه‌های مهلک در راه رسیدن به کمال و سعادت است. وقتی شیطان ملعون به قلب شما نظر کند و آن را شیفته‌ی کرامت بیابد،‌ شما را از طریق کرامات، گمراه خواهد کرد، چنان که فکرش را هم نکنید.
دقت کنید که اینگونه کرامات و تصرفات و خوارق عادات،‌ در منهاج فردوسیان جایی ندارد و مورد اعتنا نیست. سعی کنید پس از این،‌ اینطور حکایت‌ها دلتان را نرباید.

موفق باشید

تعداد بازدید از این مطلب: 4
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


توصیه‌‌های کلی آیت الله وحید خراسانی جهت پیشرفت در معنویات + نقد

 

سؤال ۱. برای این‌که در معنویات پیشرفت نمائیم چه توصیه‌هایی می‌نمایید؟
جواب: معظّم‌له (دامت برکاته) به جهت رشد در معنویات و تقرّب به سوی خدای تعالی بر امور زیر تأکید می‌فرمایند:
۱ ـ نمازهای واجب خود را اول وقت بخوانید.
۲ ـ بعد از نماز صبح دعای عهد بخوانید.
۳ ـ در شبانه‌روز لااقل یک‌مرتبه سوره‌ی یس را خوانده و به حضرت زهراء (س) هدیه نمایید.
۴ ـ هرچه می‌توانید قرآن بخوانید و به حضرت حجّت (ع) هدیه نمایید.

**********

سؤال ۲. برای آشنایی با مسائل اخلاقی، مطالعه‌ی چه کتابی را توصیه می‌فرمایید؟
جواب: یکی از کتاب‌های مفید برای عموم، کتاب تحف العقول می‌باشد که مشتمل بر روایات نفیس اخلاقی است و همچنین باب عشرت از کتاب بحارالانوار و باب جهاد نفس از کتاب وسائل الشیعه مطالعه گردیده و مورد عمل قرار گیرد و اهل علم می‌توانند از روایات کتاب شریف اصول کافی استفاده کنند.
(http://old.wahidkhorasani.com/web/index.php?option=com_content&view=article&id=6198&Itemid=641&lang=fa)

**********

 

 

سؤال ۱. برای این‌که در معنویات پیشرفت نمائیم چه توصیه‌هایی می‌نمایید؟
جواب: معظّم‌له (دامت برکاته) به جهت رشد در معنویات و تقرّب به سوی خدای تعالی بر امور زیر تأکید می‌فرمایند:
۱ ـ نمازهای واجب خود را اول وقت بخوانید.
۲ ـ بعد از نماز صبح دعای عهد بخوانید.
۳ ـ در شبانه‌روز لااقل یک‌مرتبه سوره‌ی یس را خوانده و به حضرت زهراء (س) هدیه نمایید.
۴ ـ هرچه می‌توانید قرآن بخوانید و به حضرت حجّت (ع) هدیه نمایید.

**********

سؤال ۲. برای آشنایی با مسائل اخلاقی، مطالعه‌ی چه کتابی را توصیه می‌فرمایید؟
جواب: یکی از کتاب‌های مفید برای عموم، کتاب تحف العقول می‌باشد که مشتمل بر روایات نفیس اخلاقی است و همچنین باب عشرت از کتاب بحارالانوار و باب جهاد نفس از کتاب وسائل الشیعه مطالعه گردیده و مورد عمل قرار گیرد و اهل علم می‌توانند از روایات کتاب شریف اصول کافی استفاده کنند.
(http://old.wahidkhorasani.com/web/index.php?option=com_content&view=article&id=6198&Itemid=641&lang=fa)

**********

نقد و بررسی:
چنان که مشاهده می‌شود، شخصیت باعظمتی مانند آیت الله وحید خراسانی (حفظه الله) نیز مانند سایر علما و فقها، برنامه‌ی تربیتی‌ای ارائه نداده‌اند و در هنگام روبرو شدن با درخواست برنامه از سوی مشتاقان رسیدن به کمال و سعادت، دست تهی خویش را پیش آورده و با چند توصیه‌‌ی کلی، جواب می‌دهند.
نقص شدید توصیه‌های معظم‌له، در حدی است که نقد آن را سخت کرده است. در این توصیه‌ها، به اصلاح اعتقادات، انجام واجبات، ترک محرمات، حلال کردن درآمد و لقمه و امور بسیار مهمی مانند اینها،‌ اشاره‌ای نشده است.
اگر می‌شد با خواندن سوره‌ی یاسین و دعای عهد به پیشرفت معنوی، یعنی کمال و سعادت رسید،‌ چه نیازی به اینهمه دستورات ریز و درشت در اصلاح ظاهر و باطن خویش و جامعه بود؟!
اما این نقیصه، با ارائه‌ی برنامه‌ی تربیتی «منهاج فردوسیان» جبران گردید و اینک، هر کس که مشتاق رسیدن به کمال و سعادت باشد، می‌تواند با خیالی راحت و وجدانی آرام، قدم در این راه روشن گذاشته و امیدوار به رسیدن به درجات عالیه‌ی کمال و سعادت دنیوی و اخروی باشد. ان شاء الله

نقد و بررسی:
چنان که مشاهده می‌شود، شخصیت باعظمتی مانند آیت الله وحید خراسانی (حفظه الله) نیز مانند سایر علما و فقها، برنامه‌ی تربیتی‌ای ارائه نداده‌اند و در هنگام روبرو شدن با درخواست برنامه از سوی مشتاقان رسیدن به کمال و سعادت، دست تهی خویش را پیش آورده و با چند توصیه‌‌ی کلی، جواب می‌دهند.
نقص شدید توصیه‌های معظم‌له، در حدی است که نقد آن را سخت کرده است. در این توصیه‌ها، به اصلاح اعتقادات، انجام واجبات، ترک محرمات، حلال کردن درآمد و لقمه و امور بسیار مهمی مانند اینها،‌ اشاره‌ای نشده است.
اگر می‌شد با خواندن سوره‌ی یاسین و دعای عهد به پیشرفت معنوی، یعنی کمال و سعادت رسید،‌ چه نیازی به اینهمه دستورات ریز و درشت در اصلاح ظاهر و باطن خویش و جامعه بود؟!
اما این نقیصه، با ارائه‌ی برنامه‌ی تربیتی «منهاج فردوسیان» جبران گردید و اینک، هر کس که مشتاق رسیدن به کمال و سعادت باشد، می‌تواند با خیالی راحت و وجدانی آرام، قدم در این راه روشن گذاشته و امیدوار به رسیدن به درجات عالیه‌ی کمال و سعادت دنیوی و اخروی باشد. ان شاء الله

تعداد بازدید از این مطلب: 4
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


دیدگاه‌های تشیع نانوشته در باره‌ی قسم و نذر

 

 

 

 

مقدمه:
نوعی از تشیع، در جامعه‌ی امروز ما به عنوان دین رسمی پذیرفته شده که بخش‌هایی از قواعد نظری و قوانین عملی آن، در هیچ کتاب و سندی نوشته نشده و مستند به هیچ سند معتبری از وحی نیست، ولی به شدت در عمل، ‌مراعات ‌می‌شود و بدنه‌ی اصلی فرهنگی دینداری عوام شیعه‌ی امروز را تشکیل می‌دهد، این نوع از تشیع را «تشیع نانوشته» می‌نامیم.
چون این دیدگاه‌ها و اعمال، در نزد تقریباً عموم شیعیان ایران رایج است، از آن به «تشیع» یاد می‌کنیم ولی در حقیقت، اینها تشیع ناب و خالص نیست. و از آن جهت به آن «نانوشته» می‌گوییم که عمده‌ی آن، حتی در جایی نوشته نشده و فقط به صورت سینه به سینه از نسلی به نسل بعد منتقل می‌گردد، یا به صورت موجی توسط رسانه‌های جمعی (تلویزیون،‌ رادیو، اینترنت و روزنامه) به قالب عملی دینی جلوه‌گر ‌می‌شود.
البته باید توجه داشت که این دیدگاه‌ها و آداب عملی، از مواردی انتخاب شده که عمومیت دارد و قسمت زیادی از دیدگاه‌ها و آداب و رسوم شیعیان در نقاط مختلف ایران، در آن نیامده است.
همچنین لازم به ذکر است که این دیدگاه‌ها و آداب، مربوط به شیعیان ایران است و اگر دیدگاه‌ها و آداب سایر شیعیان مانند شیعیان عراق، عربستان، هند و پاکستان مورد بررسی و مطالعه قرار گیرد، عجایب و غرایب بسیار دیگری بر این مجموعه افزوده می‌شود.
و نیز باید توجه داشت که این دیدگاه‌ها و آداب و رسوم، مربوط به زمان حال است و از آنچه در گذشته، رایج بوده و اکنون مورد توجه نیست، چشم‌پوشی شده است. امیدواریم روزی بیاید که موارد یاد شده در ذیل، با موارد منهاجی آن، جایگزین گردد.
در ادامه، نمونه‌هایی از تفاوت «تشیع نانوشته» به همراه مقایسه‌اش با دیدگاه‌ها و اعمال توصیه‌شده در «منهاج فردوسیان» را بیان می‌کنیم تا تفاوت این دو نوع از تشیع، بهتر آشکار شود. البته لازم به ذکر است که بعضی از این دیدگاه‌ها و رفتارها، دین نیست بلکه «آئین» است یعنی به عنوان تشیع بدان پرداخته نمی‌شود ولی در حد دستورات دینی، محترم شمرده ‌می‌شود.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
دیدگاه‌های تشیع نانوشته در باره‌ی قسم و نذر:
۱. در تشیع نانوشته معتقدند یکی از قَسم‌های محکم، دست نهادن بر قرآن و قسم خوردن به آن است.
در منهاج فردوسیان معتقدند تنها قَسم معتبر، قسم جلاله است.
۲. در تشیع نانوشته معتقدند قسم به حضرت اباالفضل العباس (علیه‌السلام)، بالاتر از قسم جلاله است.
در منهاج فردوسیان معتقدند قسم جلاله، برترین قسم و تنها قسم معتبر در احکام مربوط به قسم است.
۳. در تشیع نانوشته معتقدند قسم خوردن به جان خود یا جان مادر، از محکم‌ترین قسم‌هاست.
در منهاج فردوسیان معتقدند محکم‌ترین قسم، قسم جلاله است.

تعداد بازدید از این مطلب: 4
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


پناه بردن به ازدواج موقت

 

باسمه تعالی

سلام علیکم حاج فردوسی
وقت شما بخیر
نظر شما در رابطه با ازدواج موقت چیست؟ اکنون که مورد مناسب و هم کفو خود پیدا نمی‌کنیم، صلاح هست با خانواده صحبت کنیم و مساله ازدواج موقت را مطرح نمائیم؟ البته بصورت رسمی و ثبت دفتری. اگر موافق هستید در خانواده زمینه‌سازی و مطرح کنیم. منتهی نمی‌دانم بعدش دیگر کسی به بنده دختر می‌دهد یا نه و حرف و حدیث برخی مردم هم که دیگر جای خود دارد.
ولی به هرحال حکم، حکم اسلام است، و کسی که قدرت درک، فهم و پذیرشش را ندارد مشکل از خود اوست. بنده و جوان‌های امثال بنده که نباید تاوانش را پس بدهیم.
در جامعه‌ای که دستگاه‌ها و متولیان فرهنگی آن اگر در خواب غفلت نباشند حداقل می‌توان ادعا کرد در حال چرت زدن هستند چه کسی به دغدغه‌ها و تأکیدات رهبری معظم انقلاب در زمینه‌ی اهمیت مقوله‌ی فرهنگ و سبک زندگی اسلامی توجه می‌کند؟
مگر ازدواج موقت جزو سنت رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم نیست؟ مگر سبک زندگی اسلامی بر این نیست که اگر کسی شرایط ازدواج دائم را ندارد با ازدواج موقت آرامشی که مد نظر شرع انور است را برای خودش تأمین کند؟
تا چه زمانی و به چه دلیل به خاطر جهالت و کج‌فهمی عده‌ای عوام باید از این مسأله کوتاه بیائیم؟
فرهنگ کشور ما سال‌هاست دچار نفوذ دشمنان شده و به عبارتی در حد اعلای استحاله‌ی فرهنگی در سطح بالایی از جامعه هستیم. ازدواج سفیدی که امروزه در بدنه‌ای از جامعه و جوانان وجود دارد که از هر پلشت و سیاهی، سیاه‌تر است ثمره‌ی کدام فرهنگ است؟ مربیان اسلامی و علمای اعلام چرا به داد جوانان متدینی که بنای زندگی پاک و سالم و بر طبق موازین اسلامی دارند نمی‌رسند؟
حال که این میدان از حمایت‌های دولتی و روحی و روانی افراد تأثیرگذار در جامعه خالی است، چه اشکالی دارد حداقل خودمان فکری به حال خودمان کنیم و در خانواده، با نرمی و کلام متقن، آنها را قانع کنیم و دامانمان را از این زنگار و تفکرات واهی غرب‌زده حفظ کنیم؟!
خداوند بر توفیقات شما بیافزاید.
التماس دعا

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
باسمه تعالی

سلام علیکم
اصل ازدواج موقت، شرعی است و هیچ شکی از ناحیه‌ی شیعه‌ی اثنی‌عشریه در مشروعیت آن وجود ندارد؛ هر چند اصحاب سقیفه، به پیروی از امامشان، این نحوه ازدواج را ازدواج نمی‌شمارند.
به هر حال پیش‌بینی می‌شود با توجه به بالارفتن سن ازدواج و گرانی کمرشکن و شیشه‌ای شدن دیوارهای حیا، چاره‌ای جز ترویج ازدواج موقت نیست. البته نهادهای رسمی مانند رادیو و تلویزیون، به خاطر ترس از فشار اصحاب سقیفه، نمی‌توانند مروّج و مبلّغ آن باشند ولی نهاد محترم روحانیت شیعه، می‌تواند در فرهنگ‌سازی ازدواج موقت و نجات جامعه از شهوت متراکم، قدم بزرگی بردارد.
زمانی در این کشور، حجامت کردن جرم بود، یعنی قانون منع حجامت در مجلس شورای ملی به تصویب رسیده بود؛ اما با تلاش گسترده‌ی جمعی از اطبّای سنتی، آن قانون پوسیده، ملغی گردید و موجی از پزشکان کلاسیک به صف حمایت از اعجوبه‌ی حجامت پیوستند و جامعه، پس از ده‌ها سال کثیفی خون، نفس راحتی کشید.
برای ازدواج موقت نیز چنین حرکت جهادی‌ای لازم است و جمعی خط‌شکن و کرّار غیر فرّار می‌طلبد. اگر تألیف کتاب‌های منهاجی و تحکیم پایه‌های علمی این نظام تربیتی نبود، خودم بیرق بر می‌داشتم و یک‌تنه به ترویج این سنت ناب اسلامی می‌پرداختم؛ ولی چه کنم که تدوین و تکمیل منهاج فردوسیان، دست و پای مرا بسته است.
در هر حال، شما می‌توانید اصل ازدواج موقت و ناچاری خودتان از انتخاب این گزینه را برای خانواده توضیح دهید و اگر مورد مناسبی سراغ دارید،‌ با هماهنگی آنان و به صورت رسمی، اقدام کنید.

موفق باشید

تعداد بازدید از این مطلب: 6
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


تک دعایی یا چند دعایی؟

 

سلام
وقتی از کسی خواسته‌ای داریم مثلاً اگر یک چیز باشد راحت بهت میده اما چندین خواسته و درخواست باشه، همون یک خواسته رو هم شاید نده. حال در بحث دعا، وقتی چندین خواسته باشه، چنین اتفاقی طبق مثال فوق نمی‌افته؟
بهتر نیست روی یک خواسته مهم، دعا کرد و هی تکرار نمود؟
آیا اینکه بگوییم خدایا جمیع خیرات دنیا و آخرت رو بهم بده و جمیع شر اشرار دنیوی و اخروی رو از من دور کن، این جمع بستن، شامل همه دعاها میشه؟

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
باسمه تعالی

سلام علیکم
مقایسه‌‌ی عطای خداوند کریم جواد سخی رازق رزّاق با عطای بندگان مفلوکش، مقایسه‌ی نادرستی است. او هر چه ببخشد، چیزی از دارایی‌اش کم نمی‌شود و این همه بخشش، جز بر جود و کرمش نمی‌افزاید.

امیر المؤمنین (علیه‌السلام) در سجده‌ی شکر می‌فرمودند: «یَا مَنْ لَا یَزِیدُهُ إِلْحَاحُ الْمُلِحِّینَ إِلَّا جُوداً وَ کَرَماً یَا مَنْ لَهُ خَزَائِنُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ یَا مَنْ لَهُ خَزَائِنُ مَا دَقَّ وَ جَلَّ» (کمال الدین و تمام النعمه، شیخ صدوق، جلد ۲، صفحه‌ی ۴۷۱)
ترجمه: ای کسی که اصرار اصرارکنندگان جز بر جود و کرمش نمی‌‌افزاید. ای کسی که برای او خزانه‌های آسمان‌ها و زمین است. ای کسی که برای او خزانه‌های خرد و کلان است.
نکته‌ی بعدی این است که «دعا» مغز و اصل عبادت شمرده شده است و در هیچ حالی نباید از دعاکردن غافل شد که به تصریح قرآن کریم، اگر دعای ما نباشد، پروردگار متعال به ما توجهی نمی‌کند، می‌فرماید:

«قُلْ مَا یَعْبَأُ بِکُمْ رَبِّی لَوْلَا دُعَاؤُکُمْ» (سوره‌ی فرقان،‌ آیه‌ی ۷۷)
ترجمه: بگو اگر دعاى شما نباشد، پروردگارم هیچ اعتنایى به شما نمى‏کند.

و نکته‌ی آخر این که از کامل‌ترین دعاها، دعایی است که معمولاً در قنوت‌ها خوانده می‌شود که می‌فرماید:

«رَبَّنَا آتِنَا فِی الدُّنْیَا حَسَنَهً وَ فِی الآخِرَهِ حَسَنَهً وَ قِنَا عَذَابَ النَّارِ» (سوره‌ی بقره، آیه‌ی ۲۰۱)
ترجمه: پروردگارا در این دنیا به ما نیکى و در آخرت [نیز] نیکى عطا کن و ما را از عذاب آتش [دور] نگه دار.

موفق باشید

تعداد بازدید از این مطلب: 8
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


صفحه قبل 1 صفحه بعد


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود